شيخ محمدتقي بهلول گنابادی در سال ۱۲۷۹ هجري شمسي در روستاي بيلند شهرستان گناباد چشم به جهان گشود. در كودكي به مكتب رفت و به فراگيري قرآن كريم مشغول شد. هشت ساله بود كه حافظ كل قرآن كريم شد. خواندن و نوشتن را در مكتب پدر آموخت و سپس به تحصيل در رشته علوم قديمه پرداخت. در ۲۷ سالگي به مشهد رفت پس از واقعه مسجد گوهرشاد به علت اين كه از سوي حكومت پهلوي تحت تعقيب قرار گرفته بود به افغانستان گريخت. اما در آنجا دستگير شد و سالهاي زيادي از عمر خود را در زندانهاي مختلف افغانستان گذراند. سپس به ايران بازگشت و تا پايان عمر بي هيچ پاداش و توقعي به هدايت ديني مردم پرداخت.
همه ما بارها و بارها نام هايي چون ميرزارضاي كرماني، ميرزا كوچك خان جنگلي، شيخ فضل الله نوري، نواب صفوي و… را شنيده ايم و يا در كتابهاي تاريخ خوانده ايم، اما چند نفر از ما شيخ محمدتقي بهلول گنابادي را به خوبي مي شناسيم و از مبارزات وي در حدود يك قرن زندگي، آگاهي كامل داريم. شايد بسياري از ما تا تاريخ هفت مرداد ۸۴ روز فوت اين عالم پارسا با نام وي ناآشنا بوده ايم، اما مطمئناً از واقعه كشف حجاب و قيام مسجد گوهرشاد تا حدي اطلاع داريم. تاريخ نشان مي دهد رضا خان كه در ابتدا پايبندي خود را نسبت به نمادهاي ديني در هر كوي و برزن به نمايش مي گذاشت پس از مدتي با همان شيوه نظامي و سركوبگر به محدوده فرهنگي جامعه كه داراي ريشه هاي عميق مذهبي بود وارد شد و رودرروي باورها و اعتقادات مذهبي جامعه قرار گرفت كه اوج اين خيزش را در واقعه مسجد گوهرشاد مي توان مشاهده كرد.
چنان كه در سال ۱۳۱۳ در جشني كه با حضور وزير معارف وقت- ميرزا علي اصغر حكمت- در شيراز برپا شد، گروهي از دختران به روي صحنه نمايش آمده، نقاب از چهره برگرفتند و به رقص و پايكوبي پرداختند.
فرداي آن روز سيد حسام الدين فالي، يكي از علماي بانفوذ شيراز در مسجد وكيل نسبت به اين اقدام به شدت اعتراض كرد. اما وي از سوي دولت دستگير و راهي زندان شد.
پس از آن، آيت الله ميرصادق آقا و آيت الله ابوالحسن انگجي در تبريز نسبت به فرمان تغيير لباس و گذاشتن كلاه شاپو، كه با رخداد دستگيري سيد فالي، همزمان شده بود، اعتراض كردند و دولت در پاسخ، اين دو مجتهد را دستگير و به سمنان تبعيد كرد. رويدادهايي چون دستگيري علماي شيراز و تبريز، نگراني مجتهدين مشهد از مسأله تغيير لباس و كشف حجاب باعث شد تا علماي اين شهر پس از تجمع در منزل آيت الله سيد يونس اردبيلي تصميم بگيرند نماينده اي از سوي حوزه علميه مشهد براي مذاكره نزد رضا خان به تهران بفرستند. اما اين نماينده (آيت الله حاج آقا حسين قمي) در توقفگاهش، باغ سراج الملك شهر ري، دستگير شده و به عتبات تبعيد شد.
با رسيدن خبر دستگيري آيت الله قمي به مشهد گروههايي از مردم در منزل آيت الله سيد يونس اردبيلي متحصن شده و سپس به سوي مسجد گوهر شاد حركت كردند. در اين جا بود كه شيخ محمدتقي بهلول به خواست حاضرين به روي منبري معروف به منبر امام زمان رفته و با وجود اين كه چندي قبل به علت سخنراني بر ضد حكومت رضاخان در مسجد شاه تهران، دستگير و زنداني شده بود به سخنراني پرداخت و خواستار آزادي آيت الله حاج آقا حسين قمي از زندان و اجراي احكام اسلامي شد.
مردم پس از شنيدن سخنان پرشور شيخ بهلول سر به شورش برداشته و در پاسخ به تصميمات ضد مذهبي رضاخان كلاه هاي شاپو را پاره كردند. عمال نظامي رضاخان نيز براي سركوب اين قيام مردمي، در نيمه شب ۲۱ تير ماه ۱۳۱۴ مردم متحصن در مسجد را به گلوله بستند و توپ هاي سنگين حرم امام هشتم(ع) را هدف قرار دادند. عمال رضاخان در اين حمله وحشيانه علاوه بر تخريب بخشي از حرم، قريب به دو هزار نفر از مردم پناهنده به حرم را به خاك و خون كشيدند. سپس به كمك ۵۶ كاميون جنازه ها و اجساد نيمه جان را در گودالي در محله خشت مال ها و باغ خوني مشهد ريختند. همچنين بيش از هزار و پانصد تن از روحانيون و مردم را بازداشت كرده و به زندان انداختند. تعداد زيادي نيز متواري شده و به نجف اشرف و يا ساير نقاط گريختند.
با اين وجود شيخ بهلول توانست به همراه چهار تن از همراهانش از مهلكه بگريزد و به افغانستان برود، اما در افغانستان به درخواست دولت ايران دستگير و زنداني شد و مدت ۲۵ سال از عمر خود را در زندان هاي مختلف اين كشور سپري كرد.
البته اين اولين باري نبود كه وي در صحنه مبارزات عليه دولت دست نشانده رضاخان حضور يافته بود. بلكه نخستين حضور شيخ بهلول در صحنه مبارزات سياسي را مي توان، سخنراني در مجلس بزمي دانست كه به دستور رضاخان و به مناسبت ورود امان الله خان، پادشاه افغانستان و همسرش به ايران در شهرهاي مختلف برپا مي شد، دانست. رضاخان در راستاي اجراي سياست هاي ضدمذهبي خود از امان الله خان دعوت كرد تا به همراه همسر بي حجاب خود به ايران بيايد و از شهرهاي تبريز، زنجان، قزوين، تهران، سمنان، دامغان، شاهرود، سبزوار، مشهد و تربت جام ديدن كند.
به دستور رضاخان در طول اين مسير باغ ملي هر شهر را آذين بسته و مقدمات جشن و پايكوبي را مهيا مي كردند. از قضا ورود امان الله خان به سبزوار مصادف با شب اول محرم بود. اما به دستور رضاخان باغ ملي شهر را چراغان كرده و مقدمات جشن را آماده كردند. شيخ بهلول كه در آن زمان طلبه اي بيش نبود و به همراه مادر و پدر خود در سبزوار سكونت داشت با ناراحتي به باغ ملي مي رود. حضور وي در آن جا باعث تعجب مردم مي شود. اما وقتي مردم از علت حضور وي آگاه مي شوند از او مي خواهند تا رهبري اعتراض را برعهده بگيرد. بنابراين شيخ از شهردار سبزوار مي خواهد تا مانع برگزاري اين جشن شود. او به آنها پانزده دقيقه فرصت مي دهد تا آذين بندي ها را جمع كنند. شهردار با مشاهده جمعيت زياد مردم خواسته شيخ بهلول و همراهانش را اجابت كرده و در مدتي كه شيخ و ساير افراد همراه او سرگرم خواندن نماز مغرب و عشاء در مسجد سبزوار بودند، بساط جشن و سرور را برمي چيند. اين اعتراض اولين حضور شيخ بهلول در صحنه مبارزات سياسي عليه حكومت دست نشانده پهلوي بود.
بعد از اين اتفاق شيخ با شنيدن شايعه اي در خصوص برخورد رضا خان با علماي قم پياده راهي اين شهر مي شود.
زيرا بر طبق قانوني كه رضا خان وضع كرده بود هر فردي براي سفر، حتي در داخل كشور، بايد از شهرباني محل
سكونت خود مجوز سفر دريافت مي كرد و براي اين كار ضمن معرفي دو ضامن بايد تعهد مي كرد كه اقدامي عليه دولت انجام ندهد.
اين سفر مدت يك ماه و نيم طول كشيد. وي پس از رسيدن به قم مدت يك سال و نيم در آنجا به تحصيل پرداخت و مدتي نيز به دليل تصميم شهرباني به اخراج وي از قم به صورت مخفيانه در اين شهر زندگي كرد.
شيخ محمدتقي بهلول گنابادي علاوه بر حضور در صحنه مبارزات سياسي اهل شعر نيز بود. به طوري كه از وي بيش از چند ده هزار بيت شعر به يادگار مانده است. اشعاري چون:
دار دنيا منزلي پست و خس است
نيست منزل در حقيقت محبس است
مردمي كه اندر جهاني فاني اند
چون به دقت بنگري زنداني اند
كس در اين زندان ز غم آزاد نيست
يك دلي در دار دنيا شاد نيست
روح انسان تا كه در بند تن است
هست زنداني و حبسش مسكن است
همچنين وي هزاران بيت از اشعار شاعران ديگر را از بر بود. علاوه بر اينها مجتهد، حافظ كل قرآن كريم مسلط به فقه اهل سنت، ادبيات عرب و تاريخ انبياي اسلام بود و سابقه تدريس در دانشگاه الازهر مصر، فعاليت علمي و فرهنگي در راديو شرق الاوسط مصر و راديو بغداد داشته است. وي پس از آزادي از زندان افغانستان به دمشق مي رود و در مدت يك سال ونيم اقامت در آن كشور از طرف جمال عبدالناصر به سمت رئيس بخش فارسي صدا و سيماي مصر منسوب شد. سرانجام اين شاهد زنده تاريخ يك صد ساله اخير ايران و جهان پس از سه ماه به سر بردن در حالت كما در حالي كه از كما خارج شده بود دار فاني را وداع گفت و به جمع شهداي واقعه مسجد گوهرشاد پيوست. رهبر معظم انقلاب اسلامي، آيت الله سيد علي خامنه اي، در پيامي درگذشت اين روحاني وارسته و پارسا را تسليت گفتند و او را يكي از شگفتي هاي قرن حاضر دانستند و زهد و وارستگي، تحرك، تلاش بي وقفه، ذهن روشن و فعال، حافظه بي نظير، منش فقيرانه، شجاعت، فصاحت و… را از جمله خصوصيات منحصر به فردي ذكر كردند كه از وي انساني استثنايي ساخته بود.
پيكر شيخ محمدتقي بهلول گنابادي، محور قيام مسجد گوهرشاد، كه سالهاي زيادي از عمر خود را به مبارزه با اختناق رضاخاني و سلسله پهلوي، خدمت به مردم و عبادت گذراند روز دهم مرداد از مدرسه عالي شهيد مطهري تشييع و در گناباد به خاك سپرده شد.