پروینِ گُنابادی، محمد، نویسنده، محقق و مترجم معاصر. به سال ۱۲۸۲ش در قصبة کاخک گناباد به دنیا آمد. خاندان وی از روحانیان منطقة گناباد و فردوس بودند. پدرش عباس ملقب به شمس الذاکرین فرزند ملاّ امیر بود. از روزگار صفویان تا دوران این ملاّ امیر، دو تن به نام ملاّ امیر از نیاکان پدری وی بودند که نخستین آنان در دورة صفویان برادر فاضل خان، مؤسس مدرسة فاضل خان مشهد، بود (پروین گنابادی، ۱۳۵۳ ش الف، ص ۷۷۰).
پروین در هفت سالگی به مکتبخانه رفت. پس از آنکه تحصیلات مکتبخانه را در کاخک به پایان رسانید، نزد پدرش قسمتی از مقدمات علوم قدیم را فرا گرفت و حدود دو سال در مدرسة حبیبیة فردوس و مدرسة قدیم قاین تحصیل کرد. در پانزده سالگی به مشهد رفت. در مدرسة فاضل خان و سپس مدرسة نواب ادبیات عرب آموخت (همان، ص ۷۷۱؛ «محمد پروین گنابادی : معلم و دانشمندی نمونه»، ص ۲۶۳) و در زمرة شاگردان خصوصی ادیب نیشابوری * درآمد (جشن نامة محمد پروین گنابادی، ص هشت). ادیب نیشابوری در درس خصوصی خود شاگردانی را میپذیرفت که ذوق شاعری داشتند. پروین اشعارش را برای ادیب خواند، ادیب او را پذیرفت، اما از تخلّص وی، فانی، خوشش نیامد و به او پیشنهاد کرد که نام ستاره ای را انتخاب کند. او هم «پروین» را برگزید که بعداً نام خانوادگی او شد و کلمة گنابادی را به سبب علاقه به زادگاه خود بر آن افزود (پروین گنابادی، ۱۳۵۲ ش، ص ۲ـ۳؛ همو، ۱۳۵۳ش الف، ص ۷۷۰). پروین در درس خصوصی ادیب مهمترین آثار ادبیات عربی و فارسی، و همچنین عروض را فرا گرفت. در همین زمان با ایرج میرزا ملاقات کرد (پروین گنابادی،۱۳۵۳ش ب، ص ۱۶۵ـ۱۶۶؛ همو، ۱۳۵۲ ش، ص ۱۵). او در درس منظومه اغلب به محضر حاج فاضل و آقابزرگ حکیم که از استادانِ بنام در فلسفه و حکمت قدیم بودند، میرفت (پروین گنابادی، ۱۳۵۳ ش الف، ص ۷۷۱). در بیست سالگی تنگی معیشت او را به تدریس در دبستان دولتی احمدی مشهد کشاند و پس از چهار سال در دبیرستان شاهرضا به سمت دبیری ادبیات برگزیده شد (همانجا). در ۲۶سالگی ازدواج کرد (پروین گنابادی، ۱۳۵۲ ش، ص ۱۴) و از ۱۳۱۷ش به بعد علاوه بر تدریس در دبیرستانها در ادارة تحقیق اوقاف و بازرسی فنی مدارس مشهد نیز خدمت میکرد. در ۱۳۲۲ش ریاست دانشسرای دختران مشهد را بر عهده گرفت و در اواخر همان سال به نمایندگی مجلس شورای ملی از سبزوار انتخاب شد. پس از پایان دورة مجلس از سیاست کناره گرفت و در وزارت فرهنگ مشغول به کار شد.
در اوایل ۱۳۲۸ش که به علت فعالیتهای سیاسی گذشته بیکار شده بود، به پایمردی استاد مدرس رضوی، با علی اکبر دهخدا آشنایی یافت و پس از چندی، از همکاران نزدیک دهخدا در تدوین لغتنامه شد (پروین گنابادی،۱۳۵۳ ش الف، ص ۷۷۱ـ ۷۷۳). او در دو سال، نزدیک به یک میلیون یادداشت از متنهای مهم استخراج کرد و لغات محلی گناباد و مشهد را از یادداشتهای خود بر آن افزود (پروین گنابادی، ۱۳۵۲ ش، ص ۸). علاوه بر تنظیم حرف «ذ» با همکاری دهخدا و حرف «غ» با همکاری شهاب فردوس حرف «ط» و بخشی از حرف «الف» (الف س ـ الف ص) را به عهده داشت و برای حرف «ی» که قرار بود آن را تنظیم کند، مآخذ و برگههای بسیاری فراهم آورد و در ضمن ترجمة مقدمة ابن خلدون، برخی از اعلام آن را برای لغتنامه یادداشت برداری کرد. وی از ۱۳۴۵ش تا واپسین دم عمر عضو هیئت مقابلة لغتنامه بود (پروین گنابادی، ۱۳۵۳ ش الف، ص ۷۷۴ـ ۷۷۵).
پروین در اواخر ۱۳۲۸ش ضمن همکاری با لغتنامة دهخدا به بررسی کتابها از جهت اصالت محتوی و درستی نگارش در وزارت آموزش و پرورش پرداخت (همان، ص ۷۷۵) و مدت دوازده سال ویراستاری زبانی کتابهای دانشکدههای علمی (پزشکی، فنی، علوم) دانشگاه تهران به عهدة وی بود (همانجا). از اواخر دهة چهل تا پایان عمر با بنیاد فرهنگ ایران در زمینة تدوین فرهنگ تاریخی زبان فارسی همکاری داشت. سالها در بخش زبانهای خارجی دانشکدة ادبیات دانشگاه تهران، مدرسة عالی آمار، دانشسرای تربیت معلم و دورة فوق لیسانس پژوهشکده فرهنگ ایران به تدریس مشغول بود (همان، ص ۷۷۵ـ۷۷۶). در هفتادمین سال تولدش، دوستان و شاگردان وی به پاس پنجاه سال خدمات فرهنگی استاد مجموعه ای، با عنوان جشن نامة پروین گنابادی، به وی اهدا کردند. در تاریخ ششم مهر ۱۳۵۵، شورای دانشگاه تهران به پاس خدمات ارزندة او در زمینة شناسایی و شناساندن متفکران ایرانی و اسلامی به وی دکترای افتخاری در رشتة الهیّات و معارف اسلامی اهدا کرد.
فهرست آثار پروین گنابادی بدین قرار است: ترجمة روح تربیت گوستاو لوبون (روزنامة صاعقة شرق مشهد، ۱۳۰۶ش)؛ راهنمای مطالعه (۱۳۱۳ش)؛ اندیشهها (۱۳۱۳ش)؛ سخن نامه (۱۳۱۵ش)؛ فن مناظره (روزنامة آزادی مشهد، ۱۳۱۵ش)؛ دسته گل سوسن (۱۳۱۶ش)؛ پرورش اراده (۱۳۱۷ش)؛ شیوة نگارش (۱۳۱۷ش)؛ هفت خوان رستم (۱۳۱۹ش)؛ دستور زبان فارسی و خودآموز املاء و انشاء، در سه جلد (۱۳۳۲ش)؛ ترجمة مقدمة ابن خلدون (۱۳۳۶ش)؛ تصحیح مجدد تاریخ بلعمی مصحِّح ملک الشعرا (۱۳۴۱ش)؛ قواعد کلی عربی با همکاری یدالله شکری (۱۳۵۲ ش)؛ بازیهای محلی (۱۳۵۵ش)؛ تدوین بعضی کتابهای درسی دانشکدة مکاتبه ای دانشگاه سپاهیان انقلاب و نشر بیش از سیصد مقاله در نشریات تهران و خراسان که تعدادی از آنها با نام گزینة مقالهها در ۱۳۵۶ش به چاپ رسیده است.
از آثار پروین، ترجمة عالمانة او از مقدمة ابن خلدون شهرتی خاص دارد. وی در نثر شیوه ای خاص خود داشت و با وجود تبحّر در ادب تازی از به کاربردن ترکیبات عربی پرهیز میکرد (جشن نامة محمد پروین گنابادی، ص هشت ـ نه). در بین دست نوشتههایی که از پروین باقی مانده است، حجم بسیار زیادی به شعر اختصاص دارد، هر چند که خود راضی به اشتهار در شعر نبود. اما در نخستین کنگرة نویسندگان ایران در ۱۳۲۵ش از سبک و شیوة شاعری او سخن به میان آمده است (کنگرة نویسندگان ایران، ص ۳۵،۳۷). پروین در سالهای پایانی عمر خود در بستر بیماری تا آخرین روزها از کار علمی دست نکشید و سرانجام در روز چهارشنبه اول شهریور ۱۳۵۷ دیده از جهان فروبست.